چه کسی آن آیات را نمی داند؟ چه کسی یکی از شعرهای خود را تلاوت نکرده است؟ چه کسی می تواند در حال حاضر در جهان و جهان باشد که نمی داند گوستاوو آدولفو بیکر؟ از آنجا که شاعر Sevillian در نظر گرفته شده است یکی از پرخواننده ترین نویسندگان اسپانیایی از همه زمانها و او در روزی مانند امروز متولد شد ، 17 فوریه ، اما 1836. به عبارت دیگر ، برای پایان دادن به این هفته از عشق ، چیزی بهتر از گذراندن این دو روز مرخصی برای خواندن کارهای او نیست.
از خانواده ای از هنرمندان ، وقتی Bécquer شروع به شعر گفتن اسپانیا از نظر فرهنگی غرق در واقع گرایی، یک روند هنری به وضوح مخالف با دوره عاشقانه. شناخته شده ترین کارهای وی مربوط به وی است قافیه ها و افسانه ها، مجموعه شعر و داستان کوتاه. امروز ما برخی از زیباترین عبارات او را به یاد می آوریم.
بيكر بسيار جوان ، فقط 34 ساله و به دليل بيماري سل درگذشت (چگونه وي يك شاعر عاشقانه نبود؟). و پس از آن بود که کارهای وی مشهور و تحسین شد. اما ما تولد او و کارهایی را که او برای ما به جا گذاشته است جشن می گیریم
اینها هستند 25 جمله از معروف ترین عبارات او:
- شاید هیچ شاعری وجود نداشته باشد ، اما شعر همیشه وجود خواهد داشت.
- آه هواست و به هوا می رود. اشک آب است و به دریا می روند ، به من بگو زن ، وقتی عشق فراموش می شود ، می دانی کجا می رود؟
- تنهایی امپراتوری آگاهی است.
- و اندیشه باید اعمال شود ، باید هر روز و بارها و بارها به آن اندیشید تا حیات اندیشه حفظ شود.
- عشق پرتو ماه است.
- تماشای زیبایی ، به هر شکلی که ارائه شود ، ذهن را به آرزوهای نجیب می رساند.
- روحی که می تواند با چشمان خود صحبت کند ، می تواند با چشم خود نیز بوسه بزند.
- او که تخیل دارد به راحتی می تواند دنیایی را از هیچ بیرون بکشد.
- مغز من هرج و مرج است ، چشمانم نابود می شود ، ذات من نیست.
- تنهایی بسیار زیباست ... وقتی کسی را برای گفتن دارید.
- عشق یک رمز و راز است. همه چیز در او پدیده هایی است که غیر قابل توصیف است همه چیز درباره او غیر منطقی است ، همه چیز در مورد او مبهم و پوچ است.
- برای یک نگاه ، یک دنیا ؛ برای لبخند ، آسمان ؛ برای بوسه ... نمی دانم برای بوسه به شما چه می دهم!
- خورشید ممکن است ابدی ابری باشد ، دریا ممکن است برای یک لحظه خشک شود ، ممکن است محور زمین مانند یک شیشه ضعیف بشکند ... همه چیز اتفاق می افتد! مرگ ممکن است من را با کرپ جنازه اش پوشانده باشد ، اما شعله عشق تو هرگز نمی تواند در من خاموش شود.
- آیا می خواهید خاطره ای شیرین از این عشق حفظ کنیم؟ خوب ، بیایید امروز و فردا خیلی زیاد همدیگر را دوست داشته باشیم و خداحافظی کنیم!
- دو ایده که همزمان جوانه می زنند ، دو بوسه که همزمان منفجر می شوند ، دو پژواک که با هم ادغام می شوند ، این دو روح ماست.
- حیف است که عشق ، یک فرهنگ لغت ، جایی برای یافتن ندارد که غرور صرفاً غرور باشد و وقتی عزت!
- عشق شعر است؛ دین عشق است. دو چیز مانند یک سوم با یکدیگر برابر هستند.
- وقتی زمان می گذرد و من را فراموش می کنی ، ساکت در من زندگی خواهی کرد. زیرا در تاریکی افکار من ، همه خاطرات در مورد تو برایم تعریف می کنند.
- اگر تشریح روح می توانست انجام شود ، چه تعداد مرگ مرموز توضیح داده می شود.
- شما می گویید قلب دارید و فقط به این دلیل که ضربان قلب آن را احساس می کنید آن را می گویید. این قلب نیست ... این دستگاهی است که به سمت ضربان حرکت می کند و صدا ایجاد می کند.
- همانطور که آهن از زخم خارج می شود ، عشق او از درون من شکافته است ، حتی اگر احساس می کردم زندگی من با او از من می پاید!
- او نور دارد ، او عطر ، رنگ و خط ، فرم آرزو برانگیز ، بیان ، منبع ابدی شعر دارد.
- امروز زمین و آسمانها به من لبخند می زنند ، امروز خورشید به ته روح من می رسد ، امروز من آن را دیده ام… من آن را دیده ام و به من نگاه کرده است. امروز من به خدا ایمان دارم!
- گریه کردن! خجالت نکشید اعتراف کنید که کمی مرا دوست داشتید.
- همه چیز دروغ است: شکوه ، طلا. آنچه من می پرستم فقط درست است: آزادی!
خوش مشرب