ادواردو مندوزا کتاب خود را منتشر کرد "حقیقت در مورد پرونده ساولتا" در سال 1975. این کتاب را می توان تا حد زیادی نقطه آغاز روایت فعلی دانست. مندوزا در این رمان پلیسی ، بدون چشم پوشی از استفاده از فنون تجربی ، بحثی را ارائه می دهد که توجه خواننده را به خود جلب می کند.
اگر می خواهید کمی بیشتر در مورد این کتاب بدانید ، این مطلب را با ما بخوانید خلاصه کوتاه بر "حقیقت در مورد پرونده ساولتا"توسط ادواردو مندوزا. از طرف دیگر ، اگر قصد دارید آن را به زودی بخوانید ، بهتر است اینجا را مطالعه نکنید. اطلاع از امکان از spoilers!
شاخص
مهمترین وقایع کتاب
"حقیقت در مورد پرونده ساولتا" یک رمان فتنه است که در آن aفضای اجتماعی و سیاسی بارسلونا بین سالهای 1917 و 1919 (چه اتفاقی با امروز!). این اثر ، که علاقه خود را به طرح متمرکز می کند ، شامل نوآوری های ساختاری و سبک نیز می باشد.
در مرحله بعد ، ما به طور خلاصه آنچه را که در هر قسمت دیفرانسیل کتاب اتفاق می افتد ، خلاصه می کنیم.
بیانیه خاویر میراندا
اگرچه راوی اصلی این رمان خاویر میراندا ، شاهد حوادث است ، اما اسنادی نیز در یک روند قضایی ارائه شده است. اظهارات راوی در برابر قاضی در نیویورک در سال 1927 ، که یادداشت های کوتاه او بازتولید می شود ، اطلاعات حیاتی را ارائه می دهد.
قتل ساولتا
پل آندره لپرینس یک فرانسوی مرموز مرموز است که با دختر انریک ساولتا نامزد می شود و وارد کارخانه های اسلحه سازی آنها می شود و در آنجا قصد دارد در طول جنگ جهانی اول فروش غیرقانونی اسلحه به آلمانی ها را انجام دهد. اندکی بعد ، انریک ساوولتا در حمله متهم به تروریست از جنبش های کارگری خواهد مرد.
ماریا مرجان
در واقع ، از ترس اینکه کشف شود و از آنجا که مشتاق کنترل شرکت خود بود ، لپرینس کسی بود که دستور قتل ساولتا را داد. خاویر میراندا ، که عمیقاً پاول-آندره لپرینس را تحسین می کند و از فعالیت های جنایتکارانه وی آگاهی ندارد ، نیز قربانی وی خواهد شد: لپرینس از او می خواهد با ماریا کورال ، دختر نمایشی که قبلاً معشوق او بود ، ازدواج کند تا موقعیت اجتماعی با وقاری به او بدهد. آن وقت است که او در بحثی که در بخش مختصری از کتاب نقل شده حقیقت را برای او کشف می کند.
مرگ لپرینس
لپرینس شرکت ساولتا را کشت و خیانت کرد ، اما پایان جنگ ورشکستگی کارخانه اسلحه سازی را تسریع کرد. پس از تلاش برای یک کار سیاسی ناموفق ، لپرینس به طرز مرموزی درگذشت.
پایان نامه
هنگامی که لپرینس قبلاً درگذشت ، کمیسار واسکز در مورد جنایات خود به خاویر میراندا می گوید. اندکی پس از آن نامه ای از لپرینس به میراندا رسید که در آن وی به وی اطلاع می دهد که بیمه عمر را گرفته است تا پس از مدتی همسر و دخترش بتوانند آن را جمع آوری کنند ، تا سوicion ظن ایجاد نکند. بعد از چند سال ، میراندا سعی می کند این اتهام را مدیریت کند. این رمان با سپاس نامه ماریا روزا ساولتا ، بیوه لپرینس به پایان رسید.
خلاصه حقیقت در مورد پرونده Savolta فصل به فصل
داستان حقیقت در مورد پرونده ساولتا توسط ادواردو مندوزا را می توان به وضوح به دو قسمت تقسیم کرد ، و هر یک از آنها را در چندین فصل که رویدادها در آن اتفاق می افتد تقسیم کرد ، که به عنوان یک خواننده ، باید آن را در کل داستان بخاطر داشته باشید.
بنابراین ، ما قصد داریم شما را به یک فصل به فصل خلاصه تا بدانید که همه موارد فوق که ذکر کردیم کجا اتفاق می افتد.
فصل های قسمت اول
قسمت اول از پنج فصل تشکیل شده است. هر یک از آنها به خودی خود مهم است ، اگرچه اگر مجبور بودیم به یکی بچسبیم ، می گوییم اولین مورد اصلی است. این به این دلیل است که در آن مکان است که ما با شخصیت ها و سناریوهای حضور هر یک آشنا می شویم. البته ، من توصیه می کنم که یک مقاله در دست داشته باشید تا آنها را یادداشت کنید زیرا تعداد زیادی از آنها وجود دارد و می تواند کمی گیج کننده باشد.
در فصل 1 ، علاوه بر ملاقات با شخصیت ها ، برخی از ارجاعات و توالی ها را نیز در اختیار خواهید داشت که در آن لحظه ، آنها را به هم متصل نخواهید کرد یا حتی فکر می کنید که منطقی هستند. همه چیز بسیار گیج کننده است و گذشته و حال را مخلوط می کند.
به طور کلی ، خلاصه این فصل مختصر خواهد بود: به دلیل مقاله ای که Lepprince ، مدیر شرکت Savolta در صدای دادگستری می خواند ، با یک مرد در تماس است. این کار را از طریق شرکت حقوقی Cortabanyes که مربوط به شرکت Savolta است و محل کار خاویر میراندا انجام می دهد. در آنجا آنها می فهمند كه تهدید به اعتصاب در این شركت وجود دارد و تصمیم می گیرند كه دو اراذل و اوباش را برای مثال دادن به رهبران استخدام كنند.
علاوه بر این ، یک مهمانی در شب سال نو برگزار می شود و یک جهش که در آن شاهد استیضاح با نسخه اول وقایع هستیم.
فصل 2 کوتاهترین است و فقط به دو موضوع می پردازد: از یک طرف ، بازجویی دوم از خاویر میراندا. از سوی دیگر ، سکانسی از گذشته این شخصیت که در آن می بینیم کار او چگونه است ، رابطه با "پاژاریتو" ، با مرگ عجیب ترزا و پاژاریتو.
فصل بعدی دوباره درباره گذشته ، درباره ما می گوید چگونه خاویر میراندا "دوست" مدیر ساولتا شد ، دوستی نزدیک که در چنین مدت کوتاهی به دست آورد ... و البته ، این مهم در مهمانی پایان سال است ، زمانی که خالق و مدیر ارشد Savolta در مهمانی خود و در مقابل چشم همه افراد آنجا کشته می شود.
فصل آخر ، چهارم ، منطق بیشتری را به ما ارائه می دهد زیرا ، اگرچه توالی های جداگانه ای از داستان اصلی خواهیم داشت ، اما این داستان از آنچه پس از مرگ تاجر اتفاق می افتد را دنبال می کند ، نحوه رسیدن لپرینس ، دوست مدیر میراندا به گنبد قدرت ، پروژه هایی که او دارد و اقدامات متفاوتی که انجام می دهد تا اطمینان حاصل کند که کسی قصد ندارد او را از آن مکان پایین بکشد.
سرانجام ، در فصل پنجم ، در مورد تحقیقات پلیس ، چگونه او از نزدیک هم لپرینس و هم میراندا را دنبال می کند ، و وضعیت این دو شخصیت را دنبال می کند: یکی در بالا ، و دیگری وضعیت نسبتاً ناگواری را سپری می کند.
فصل های قسمت دوم
قسمت دوم این داستان را می توان به دو بلوک تقسیم کرد ، از یک طرف ، پنج فصل اول. و از طرف دیگر ، پنج آخرین
در پنج فصل اول تقریباً سه داستان وجود دارد که به تناوب جایگزین می شوند و داستان سه شخصیت را بازگو می کنند: اول ، خاویر میراندا و نحوه ازدواج او با ماریا کورال (علاوه بر همه اتفاقاتی که می افتد). دوم ، حزبی که Lepprince در آن زندگی می کند و چگونه او باید با مشکلات شرکت خود (که ورشکسته است) و سهامداران (یکی از آنها بسیار مهم است) کنار بیاید. و سوم ، که ما را به گذشته بازمی گرداند ، داستان شاهدی را که شاهد مرگ پاژاریتو است ، روایت می کند ، بسیاری از نکات قسمت قبلی را روشن می کند.
سرانجام ، در فصل های آخر هر آنچه اتفاق می افتد به صورت خطی روایت می شود با شخصیت ها این روشی برای اتصال نقاط است و در هر یک شخصیت ها به پایان می رسند ، بعضی با لحظات غم انگیز و بعضی دیگر نه چندان.
شخصیت هایی که در حقیقت در مورد پرونده ساولتا ظاهر می شوند
اکنون که خلاصه فصل به فصل از آنچه در تاریخ ادواردو مندوزا اتفاق می افتد را می دانید ، نمی خواهیم شما را بدون ملاقات قهرمانان اصلی رها کنیم. با این حال ، ما قصد نداریم روی شخصیت ها (که بعد از همه شما قبلاً دیده اید) ، بلکه بیشتر بر روی شخصیت ها تمرکز کنیم طبقات اجتماعی که در تمام فصل ها نمایش داده می شوند. به خاطر داشته باشید که ما در مورد بارسلونا صحبت می کنیم که در آن چندین سطح اجتماعی وجود دارد.
بنابراین ، شما باید:
نجیب زاده ها
آنها شخصیتهایی هستند که دارای موقعیت اجتماعی عالی ، ثروتمند ، قدرتمندی هستند ... در این مورد ، شخصیتهای The Truth about the Case Savolta که وارد این کلاس می شوند سهامداران و مدیران هستند ، به عنوان مثال خودش Savolta ، Claudedeu ، Pere Parells ... برای این کار ، دستکاری ، انجام کارها بدون اینکه به آنها ریزه کاری کنید (حتی وقتی می دانند کاری که انجام می دهند اشتباه است) و غیره معمول است
اما نه تنها مردان وجود دارند ، بلکه زوجین شخصیت ها نیز تحت تأثیر این سطح اجتماعی قرار دارند ، گرچه در این حالت بیشتر شبیه یک «زن گلدان» هستند ، یعنی آنها به گفته های مردان خم می شوند و فقط به "تظاهر" اهمیت می دهند " در جامعه.
طبقه متوسط
در مورد طبقه متوسط ، اکثریت توسط مقامات ، یا افرادی که به کارهای اداری و قضایی رسیدگی می کنند ... ، اما در عین حال در مورد درست بودن یا نبودن کاری که انجام می دهند نیز تردید وجود دارد. به عنوان مثال ، وكیل Cortabanyes یا پلیس هایی كه پرونده را مطالعه می كنند.
در رمان ، این مجموعه تنها شاهد آنچه در طول تاریخ اتفاق می افتد می شود، و اینکه آنها ترس دارند که ممکن است آنها را به روشی منفی پاشیده کند. همانطور که می گویید "به اردک بپردازید".
پرولتاریا
بگذارید بگوییم این پایین ترین سطح از زنجیره وضعیت اجتماعی است و آنها شخصیت هایی هستند که اگرچه پیشرفت نمی کنند (زیرا نویسنده بورژوازی بالایی را مورد توجه قرار داده است) ، برخی از آنها کمی برجسته هستند.
پرولتاریای لومپن
سرانجام ، در این دسته می توان گفت که شخصیت هایی وجود دارند که حتی از شخصیت های قبلی وضعیت پایین تری دارند ، که به نوعی به خاطر آنچه انجام می دهند انکار می کنند ، خواه روسپی گری باشد ، زورگو باشد ، و غیره
اولین کسی باشید که نظر