باغ شیشه ای
باغ شیشه ای (2018) -Grădina de sticlă، با عنوان اصلی آن به زبان رومانیایی- اثری است که توسط روزنامهنگار مولداوی تاتیانا Țîbuleac نوشته شده است. این نویسنده به دلیل برنده شدن جایزه کالامو در سال 2019 به لطف اولین رمانش شناخته شده است: تابستان مادرم چشمان سبزی داشت. دومین برخورد او با این ژانر از دست کتابی است که جایزه ادبیات اتحادیه اروپا (2019) را در اختیار دارد.
باغ شیشه ای برخی ایده های خام درباره عشق، مادری ناخواسته، درد، از دست دادن را مطرح می کند و احساس تاریکی که در بدترین لحظات مولداوی کمونیست می افتد. همه این پایه های غم انگیز با نثری شاعرانه و ظریف چاشنی شده است که با داستان های وحشتناکی که روایت می کند در تضاد است.
شاخص
خلاصه داستان باغ شیشه ای
یک دختر متروک، یک کشور متروک
طرح باغ شیشه ای در Lastochka متمرکز شده است، یک یتیم که او از محل نگهداری والدین خود اطلاعی ندارد. او از طریق افکار، تأملات و خاطرات داستانی تلخ را روایت می کند که مملو از حوادث غم انگیز یکی پس از دیگری است.
یک روز، قهرمان داستان خداحافظی می کند یتیم خانه پس از "پذیرفتن" توسط تامارا پاولونا، پیرزنی عبوس و کمی دلبسته به محبت ها. با این حال، پشت اقدامات خوب پیرزن پنهان می شود یک نیت کفرآمیز: استثمار کارگری از دختر
در حالی که رشد می کند، تامارا Lastochka را آموزش می دهد تا تجارت جمع آوری و فروش بطری و شیشه را بیاموزد. از این طریق است که آنها در کشوری که یتیم شده است، امرار معاش می کنند.
با وجود ترس و نفرتی که قهرمان داستان گاهی نسبت به پاولونا احساس می کند، نویسنده اطمینان می دهد که خواننده متوجه می شود که در هر فرد دوگانگی وجود دارد. Tibuleac به این نکته اشاره میکند که مردم به انتخاب خود شر نیستند و همه باید در نقطهای با پوچی و ویرانی مواجه شوند و این ما را تغییر میدهد.
در مورد ساختار کار
باغ شیشه ای این رمانی نیست که به ترتیب زمانی گفته شود. در حقیقت، فصل های کوچک آن به صورت افکار و داستان هایی سازماندهی شده اند که بخشی از زندگی لاستوچکا را نشان می دهد. این حکایت ها می توانند بدون هیچ مشکلی در عرض چند صفحه از کودکی به بزرگسالی قهرمان داستان بپرند. با این حال، روشی که تاتیانا تیبولیاک داستان را به هم پیوند می دهد، آن را قابل درک می کند.
در بسیاری از مواقع، وقتی خواننده فکر میکند که بالاخره به یک رشته مشترک رسیدهاند که همه چیز را احاطه کرده است، فصل به پایان میرسد. در آن زمان، داستان از نقطه ای در گذشته یا حال شروع می شود که ظاهراً ربطی به داستان اصلی ندارد. با این اوصاف، تمام این سکتههای زمان به طور مستقیم یا غیرمستقیم با بخشی از زندگی قهرمان داستان ارتباط دارد. می توان گفت که باغ شیشه ای یک پازل سخت و نامهربان است.
درباره تنظیم
از طریق قطعات از داستان می توان ساختار احساسی لاستوچکا و دیگر شخصیت های حاضر در رمان و همچنین مکانی که آنها مجبور به زندگی می شوند را کنار هم قرار داد. این نمایش در جمهوری سوسیالیستی شوروی سابق مولداوی می گذرد..
در این زمینه، جایی که اضطراب دائمی غالب است، قهرمان داستان از خود میپرسد که آیا باید در مدرسه مولدابا شرکت کند و زبان آنها را بیاموزد، در حالی که فراموش میکند همه چیز زیبا در خاطراتش به زبان روسی است. این درگیری مولداوی/روسیه سناریویی است که لاستوچکا را از چند جهت نشان می دهد.و این تاریک ترین احساسات او را نسبت به حال، گذشته و آینده اش نشان می دهد.
به عنوان مثال: وقتی قهرمان داستان متوجه میشود که تامارا او را به فرزندی قبول نکرده، بلکه او را خریده است، نسبت به والدین بیولوژیکیاش احساس تنفر و نفرت بیشتری میکند. در همان زمان، بخش کوچکی از او وجود دارد که از دوست داشتن آن شخصیت های پدر ناشناس می ترسد.
قوی ترین پیوندها هرگز محو نمی شوند
یکی از مهمترین مفاهیمی که باغ شیشه ای این در مورد وفاداری بین زنان است.. همبستگی برای ساختن شخصیت اصلی و سایر زنان درون طرح ضروری است. برای مثال، محبت صمیمانهای که قهرمان داستان نسبت به دوستانش ماریسیکا و اولیا احساس میکند، او را وادار میکند به آیندهاش فکر کند – جایی که به دلیل آداب و رسوم و سنتهای باستانی، باید به اراده یک مرد گره خورده باشد.
به همین ترتیب، این قوس در خدمت قاب خود تامارا است، که از نظر ظاهری خالی از احساسات به نظر می رسد. با این اوصاف، با کاوش در تاریخ می توان خوبی ها را در آن یافت. این را می توان زمانی نشان داد که او به لاستوچکا اجازه می دهد به جای یک آب نبات دو آب نبات بخورد زیرا احساس می کند که او، از بین همه بچه ها، باید آینده ای تلخ را شیرین کند.
درباره نویسنده، تاتیانا Țîbuleac
تاتیانا تیبوله
تاتیانا Țîbuleac در سال 1978 در کیشیناو، مولداوی به دنیا آمد. او مترجم، نویسنده و روزنامهنگار مولدابی است که به خاطر قلم ظریف خود به شهرت زیادی دست یافته است. او از طریق متون خود داستان های وحشتناک و خامی را در مورد شخصیت هایی فاش می کند که از خود پیشی می گیرند، می بخشند و با درد صلح می کنند. Țîbuleac فارغ التحصیل دانشگاه دولتی مولداوی در زمینه نامه های زیبا و روزنامه نگاری است.
این نویسنده به لطف والدینش که ویراستار و روزنامه نگار بودند، الهام گرفته شد تا به عنوان یک نویسنده ادبی فعالیت کند. تاتیانا Țîbuleac در محاصره روزنامه ها و کتاب ها بزرگ شد. با گذشت سالها، Țîbuleac یک خبرنگار شد. بعداً مجری تلویزیون شد. نویسنده همیشه به افراد غیر مشهور و واقعی علاقه مند بوده است: فقرا، مجروحان، یتیمان و غیره.
در طول زمان، تاتیانا Țîbuleac در کتاب های خود به موضوعاتی پرداخته است که معمولاً در ادبیات رایج نیستند: سختی مهاجرت، پیامدهای شخصی جنگ ها و مادر شدن بدون عشق. بسیاری از این خوانندگان او را ویران کرده و الهام بخش کرده است، خوانندگانی که کاری جز تحسین نثر نویسنده مولدابا انجام نمی دهند.
کتاب های دیگر تاتیانا Țîbuleac
- افسانه های مدرن (2014).
جوایز
- جایزه اتحادیه نویسندگان مولداوی (2018)؛
- جایزه ناظر فرهنگی (2018);
- فینالیست: کتاب سال کتابفروشی مادرید (2019)؛
- جایزه لیسیوم (2019)؛
- جایزه کتابفروشی ها توصیه می شود (2020)؛
- جایزه رمان اروپایی XV Casino de Santiago (2022).
اولین کسی باشید که نظر